ماجرای تنها تابلو نقاشی که «ونگوگ» فروخت
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۱۹۹۹۰
به گزارش ایسنا و به نقل از آرتنیوزپیپر، «تاکستان سرخ» یکی از چشمنوازترین تابلوهای منظره «ونگوگ» است. اما این نقاشی بیشتر به این دلیل شهرت پیدا کرده است که این اثر تنها تابلو نقاشی است که کارشناسان اطمینان دارند در دوران حیات این هنرمند هلندی فروخته شده است.
«تاکستان سرخ» در آن زمان به قیمت ۴۰۰ فرانک معادل ۱۶ پوند امروز در جریان نمایشگاهی که در مارس ۱۸۹۰ در بروکسل برگزار شده بود فروخته شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این تابلو نقاشی در نهایت از روسیه سر درآورد و اکنون در موزه پوشکین واقع در مسکو نگهداری میشود. مسوولان این موزه اخیرا تصمیم گرفتند این نقاشی را مرمت کنند. به این ترتیب «تاکستان سرخ» برای نخستینبار با استفاده از روشهای علمی مدرن مورد بررسی قرار گرفت. کارشناسان در نتیجه این بررسیها به اکتشافات قابلتوجهی دستیافتند.
«ونگوگ» در ۲۸ اکتبر سال ۱۸۸۸ به همراه «پل گوگن» در ساعات پایانی عصر از کنار این تاکستان سرخ گذر میکرد. این پنجمین روزی بود که «گوگن» به «آرل» رسیده بود. برداشت انگور در این منطقه اغلب در ماه سپتامبر انجام میشد، اما به نظر میرسد در آن سال محصول دیرتر به ثمر نشسته بود.
با اینکه این هنرمند علاقه داشت منظرهها را در فضای باز نقاشی کند، اما «تاکستان سرخ» را در کارگاه نقاشی و با استفاده از قوه تخیلش تکمیل کرد. «گوگن» بعدها او را تشویق کرد برای خلق این نقاشی بیشتر از واقعیت، از خلاقیتش استفاده کند.
رنگهای گرمی که «ونگوگ» در این نقاشی به کار برده است بسیار جلب توجه میکنند. تاکها از آنچه که انتظار میرود سرختر هستند. در سمت راست نقاشی به نظر میرسد چیزی شبیه به یک رود نقاشی شده است اما در واقع آن یک جاده است که به دلیل بارانی که بند آمده بود هنوز خیس به نظر میرسید. خورشید بزرگی که در عصر پاییزی در حال غروب است، آسمان طلایی رنگی را به وجود آورده است.
در سمت چپ و بالای نقاشی، تعدادی درخت بر فراز جادهای که از شمال به شرق «آرل» میگذرد سایه افکندهاند.
بررسیهای اخیر موزه پوشکین اطلاعات مهمی از نحوه خلق شدن این نقاشی ارائه داده است. بخشی از خورشید و آسمان با استفاده از رنگی که مستقیما از تیوپ روی بوم نقاشی ریخته شده بود، با استفاده از انگشتان «ونگوگ» برای پخش کردن رنگ خلق شده است.
«ونگوگ» تغییراتی در این نقاشی نیز ایجاد کرده بود؛ برای مثال مردی که در جاده ایستاده در ابتدا زنی بوده است که یک دامن، یک پیراهن سفید و کلاه بر سر داشت.
زنی که لباسی با رنگ آبی تیره به تن دارد و در بخش مرکزی نقاشی بر روی یک سبد خم شده است نیز بعدا به نقاشی اضافه شده است. زنی که در سمت راست نقاشی و در کنار جاده قرار دارد، لباس سنتی آن منطقه را به تن کرده است. کارشناسان معتقدند این زن یکی از دوستان «ونگوگ» است که به همراه همسرش کافهای در فاصله مکانی کمی از «خانه زرد»(محل زندگی «ونگوگ») را اداره میکرد.
«تاکستان سرخ»، تاریخچه عجیبی دارد. در آوریل سال ۱۸۸۹، «ونگوگ» این نقاشی را به «تئو» برادرش که در پاریس زندگی میکرد، ارسال کرد. «تئو» این نقاشی را در آپارتمانی که به تازگی به همراه همسرش به آن نقل مکان کرده بود، آویخت.
چند ماه بعد، فرصتی برای «ونگوگ» پیش آمد که بتواند تعدادی از نقاشیهایش را در نمایشگاه که در سال ۱۸۹۰ در بروکسل ترتیب داده شده بود به نمایش بگذارد. یکی از نقاشیهایی که «ونگوگ» برای این نمایشگاه برگزید، «تاکستان سرخ» بود. او از «تئو» خواست این نقاشی را ارسال کند. این نقاشی در نهایت در نمایشگاه فروخته شد و مالک جدید، آن را تا سال ۱۹۰۷ نزد خود نگه داشت.
پس از آن این نقاشی توسط «ایوان موروسکوو» یک کارخانهدار روس و مجموعه دار آثار آوانگارد خریداری شد. قیمت فروش اثر به دلیل شهرت روز افزون «ونگوگ» به ۳۰,۰۰۰ فرانک رسیده بود.
مجموعه آثار «موروسکوو» در سال ۱۹۱۸ یعنی یک سال پس از انقلاب روسیه به اموال ملی تبدیل شد. در سال ۱۹۱۹، او به فنلاند مهاجرت کرد و در سال ۱۹۲۱ درگذشت. در ابتدا نقاشیهای «موروسکوو» در عمارت او که به یک موزه عمومی تبدیل شده بود نگهداری میشدند.
در سال ۱۹۴۸، «تاکستان سرخ» جزو یکی از آثاری بود که به موزه پوشکین منتقل شد. البته این نقاشی در سالهای پایانی قدرت «استالین» به نمایش گذاشته نمیشد چرا که هنر مدرن فرانسوی برای جامعه کمونیست نامناسب تلقی میشد. پس از مرگ استالین در سال ۱۹۵۳، بار دیگر این نقاشی «ونگوگ» به نمایش گذاشته شد. «تاکستان سرخ» از آن زمان در مسکو باقی مانده و حدود ۶۰ سال است که از این شهر به عنوان امانتی نیز خارج نشده است.
منبع: الف
کلیدواژه: تاکستان سرخ ون گوگ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۱۹۹۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رازهای نقاشی مرگ سقراط
افلاطون در رساله فایدون واپسین لحظات زندگی سقراط فیلسوف بزرگ یونان باستان را چنین روایت میکند: پس از خطابه دفاعیه علیه محکمهای که خواستار مجازات مرگ برای او شده بود به شاگردانش میگوید: نگران من نباشید، شما فقط جسم منرا در خاک خواهید گذاشت. سپس در میان اشک و غوغای یاران و حتی اندوه زندانبان جام شوکران را از شاگردش کریتو گرفته و مینوشد. مایع زهرآگین بهسرعت بدنش را سست کرده، چشمانش بیحرکت مانده و او مرگ را پذیرا میشود، تا درسی برای زندگی دیگران باشد.
به گزارش ایرنا، پرسشهای سیاسی و فلسفی سقراط شهروندان آتن را به تردید در حقیقت خدایان پانتئون و اصالت ارزشها در اخلاق یونانیان فرامیخواند. او بخاطر این پنداشتها به ناباوری نسبت به خدایان و فاسد کردن جوانان متهم شد که مجازاتش مرگ بود؛ مطابق رسم زمانه با نوشیدن جامزهر. سقراط بیمناقشه حکم قضات را پذیرفت و حتی شاگردانی را که وی را به نوشتن تقاضای عفو و یا فرار از آتن تشویق میکردند، بهشدت سرزنش کرد. صحنه واپسین دم حیات او تا لحظه نوشیدن جام شوکران، بارها توسط هنرمندان مختلف به تصویر کشیده شده که یادمانیترین آنها اثر چشمگیر نقاش نئوکلاسیک فرانسوی ژاک لوئی داوید است باعنوان مرگ سقراط (La Mort de Socrate) که حالا در موزه متروپلیتن نیویورک نگهداری میشود.
داوید این نقاشی ۱۳۰ در ۱۹۶ سانتیمتری را بدون التزام دقیق به روایت افلاطون و برمبنای نگاهی ستایشآمیز به سقراط برای پذیرش شجاعانه مرگ خلق کرد تا تصویری حماسی از عزت و کرامت باشد. در مرکز صحنه سقراط با ردای سفید و در هیبتی قهرمانانه روی تخت نشسته با قامتی استوار دست راستش را برای گرفتن جام سرخ شوکران دراز کرده است. او با دست چپ به بالا اشاره میکند؛ به آسمان و جهان پس از مرگ. بدینسان در آخرین دقایق عمر نیز از موعظه و خطابه باز نمیایستد؛ ترجیح میدهد بمیرد، اما از باورها و تعالیم خود دست نکشد. این آخرین درس اوست برای شاگردانی که پیرامون وی در اندوه و اضطراب بسر میبرند.
افلاطون، شاخصترین آنها، غمزده و سر در گریبان، جلوی تخت نشسته و پشتبه صحنه وقوع تراژدی را انتظار میکشد. مرد جوانی که فنجان شوکران را بسوی سقراط گرفته، از شدت تأثر روی برگردانده تا شاهد نوشیدن زهر توسط فیلسوف نباشد. مرد دیگری دست روی زانوی او گذاشته تا شاید وی را از اینکار منصرف سازد. دیگرانی که تاب دیدن صحنه را ندارند، در عمق دالانی درحال دور شدن هستند. مضمون اصلی صحنهپردازی، تمجید از رویکرد فیلسوف به مرگ است و ابراز همبستگی با او که مرگ را نه پایان هستی، بلکه سویه دیگری از زندگی میپندارد.
ژاک لوئی داوید نقاش برتر زمانه خویش بود و در آثار تماشاییاش روایتهای تاریخی را با فلسفه روشنگری در میآمیخت تا متفکرانهترین نمونههای نقاشی آکادمیک را پدید آورد. زبان تصویری او فاخر متناسب با علائق طبقه اشراف فرانسه بود، لیکن برای قاطبه مردم نیز قابل فهم و عمیقاً الهامبخش بود. شاگردان وی، بعدها از سبک کلاسیک و روایتهای سخت و محکم آن فاصله گرفته به سوی امواج پرشور هنر رمانتیک رفتند. آثار او طلایهدار تمدن مدرن بودند، آکنده از بشارتهای اخلاقی و روح انقلابی. در فرانسه او نقاش محبوب سه رژیم پیاپی بود؛ ابتدا در دربار لوئی شانزدهم سپس در عصر انقلاب و نهایتاً در دوره امپراطوری ناپلئون بناپارت. هر سه رژیم از آثار تاثیرگزار وی برای تبلیغ مشروعیت و اقتدار خویش بهره میگرفتند، اما در نهایت به اتهام خیانت به زندان انداخته شد.
نقاشی مرگ سقراط دو سال قبل از انقلاب کبیر فرانسه خلق شد و القاگر حس مقاومت در برابر بیعدالتی، پیامآور روشنگری و فداکاری قهرمانانه بود. داوید در روند انقلاب فعالانه شرکت داشت و تصاویری از نمادهای شجاعت و ایثار خلق کرد. او سالهای پایانی عمرش را در بیماری و تبعید گذراند. وساطتها برای بازگشت او به فرانسه بهثمر ننشست تا اینکه در ۱۸۲۵ در بروکسل از دنیا رفت. در ۲۰۰مین سالگرد انقلاب (۱۹۸۹) دولت فرانسه تلاش کرد بقایای داوید را به کشورش بازگرداند، اما دولت بلژیک با این استدلال که قبر او بنایی تاریخی است، از اینکار امتناع ورزید.